اولین بیماری سخت رادین کوچولو
الهییییییییییییی مادرت برات بمیره
سلام عشق مامانی رادین جان این 2 هفته منو بابایی مردیم و زنده شدیم عشقم. 2 هفته کامل مریض بودی سرماخوردگی ویروسی. ولی چه مریضی پدرت دراومد. اسهال و استفراغ شدید. تب بالا. آبریزش بینی سرفه چرک سینه. بی اشتهایی و... حتی حاظر نبودی شیر منم بخوری. اگرم می خوردی مثله آبشار بالا می اوردیش. دیگه منو بابایی داشتیم می مردیم از ناراحتی و غصه انگار زیر جگرم آتیش روشن کرده بودن شب تا صبح ناله و گریه می کردی و بالا می اوردی و منو بابا بالا سرت بیدار بودیم و گریه می کردیم. بماند چقدر بهت رسیدگی کردیم و تمام مدت 2 تا در بست در خدمتت بودیم ولی ای کاش سلامت بودی همه ی این خستگی ها فدای یه تار موت. 3 تا دکتر بردیمت تا الان که دوران نقاهتت رو می گذرونی. البته مقارن شده با در اوردن 2 تا از دندونای پایینیت. بابا تو دوران مریضیت قسم خورد خوب بشی اگرم آتیش بسونی هم ازت گله نمی کنه فقط خوب بشی. شکر خدا انشا الله مامان همیشه سلامت باشی و این اولین و آخرین مریضی سختی باشه که گرفتارش شده باشی. انشا الله