رادين رادين ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

نی نی آزی و بابا منصور

منو بابا عاشقتيم

 

تصاویر متحرک welcome

  

این وبلاگ جدیدی هست که درستش کردم اولین و تنها وبلاگ تخصصی مدلینگ (فشن) کودک در ایران می باشد جهت معرفی و بستر سازی مانکن های کوچک و با استعداد همچون رادین است خوشحال می شم از این وبلاگ دیدن کنید  و اگر پیشنهادی برای بهبود کار و حمایت در این رابطه دارین ارائه کنید آمادگی هر گونه همکاری رو هم با شما داریم. لطفا این وبلاگ رو برای حمایت از آینده ی پسرم لینک کنید:

http://modelingkoodak.blogfa.com/

 

 

رادین در 3 سالگی

سلام گلم عشق مامان پسر خوبم. خیلی بزرگ شدی عزیزم خیلیییییییییییییییییییییی از وقتی که برات ننوشتم تا الان خیلی بزرگ شدی زود اونقدر که باورم نمی شه داری انگلیسی یاد می گیری خیلی به زبانهای  مختلف علاقه داری قدرت گیراییت توی آموزش بالاست نقاشی نوشتن کامپیوتر و .... روانشانسی هم خیلی خوب می فهمی و بلدی ارتباط عمومی بالایی داری دوست دارم با این همه قدرت پسرم ایندهی خوبی داشته باشی حیفه روزات بی فایده بگذره. خیلی شیطون و فضول هم شدی . مامان دیگه قول می دم همیشه برات بنویسم از همه چییییییییییییییی
19 آبان 1394

تقدیم به فرزندم رادین

زود بزرگ نشو مادر.کودکیت را بی حساب می خواهم و در پناهش جوانیم را!   زود بزرگ نشو فرزندم قهقهه بزن ، جیغ بکش ، گریه کن ، لوس شو ، بچگی کن ، ولی زود بزرگ نشو تمام هستی ام. آرام آرام پیش برو ، آن سوی سن وسال هیچ خبری نیست گلم. هر چه جلوتر می روی همه چیز تندتر از تو قدم بر می دارد. حالا هنوز دنیا به پای تو نمی رسد از پاکی. الهی هرگز هم قدمش نشوی هرگز! همیشه از دنیای ما آدم بزرگ ها جلوتر باش، یک قدم، دو قدم، ولی زود بزرگ نشو مادر. آرام آرام پیش برو گلم. آنجا که عمر وزن می گیرد دنیا به قدری سبک می شود که هیچ هیجانی برای پیمودنش نخواهی داشت. آن سوی سن و سال خبری نیست. کو...
19 آبان 1394

نامه خواندنی و غم انگیز پدر و مادر به فرزند خود

فرزندم وقتی من پیر میشوم امیدوارم من را درک کنی و با من صبور باشی اگر بشقابی را شکستم یا سوپ را روی میز ریختم به این دلیل است که قدرت بینایی من کم شده است امیدوارم در آن شرایط روی من فریاد نکشی افراد پیر خیلی حساس هستند خیلی افسرده و غمگین میشوند وقتی که  . . . .   برای خواندن ادامه و متن کامل به ادامه مطلب بروید  . . .       فرزندم وقتی من پیر میشوم امیدوارم من را درک کنی و با من صبور باشی اگر بشقابی را شکستم یا سوپ را روی میز ریختم به این دلیل است که قدرت بینایی من کم شده است امیدوارم در آن شرایط روی من فریاد نکشی افراد پیر خیلی حساس هستند خیلی افسرده و غمگین میشوند وقتی که رویشان فریاد میکشید وقتی قدرت شنو...
19 آبان 1394

نامه ی یک مادر به پسرش

پسر عزیزم ،عشق من ،قلب من می خواهم تا آنجایی که یادم می آید از خاطرات خودم باتو برایت بنویسم ،از زمانی که متولد شدی لحظه به لحظه با هم بودیم،هر جا می رفتم تو را مانند پاره ای از وجودم با خودم می بردم ،تب می کردی تب می کردم،مریض می شدی مریض می شدم،تشنگی و گشنگی تو راحس می کردم،هر کاری که دوست داشتی به بهترین شکل برایت انجام می دادم،از معلم اسکیت وزبان وشنا از همه کمک می گرفتم که تو همه چیز بلد باشی و احساس شایستگی کنی و از کسی چیزی کم نداشته باشی.نفسم به نفس تو بودوقتی خودت احساس تنهایی کردی و گفتی چرا دوستانم برادر یا خوهر دارند فقط به خاطر تو از خدا خواستم یک فرزند دیگر به ما بدهد و در زمانی که باردار بودم وقتی برای مسابقه ی کاراته به کردس...
19 آبان 1394

روند روزانه ی زندگی

عزیز مامان پسر گلم خیلی بزرگ شدی و با ادب 2 ماهییه از پوشک گرفتیمت مثل آقاها وقتی جیش یا پی پی داری بهمون اطلاع می دی دیگه خراب کاری نمی کنی. عاشق پارک رفتن و بازی با اسباب بازی های اونجایی به حرفمون همیشه البته بجز استثناها گوش می دی و بچه ی با ادب و با محبتی هستی کاملا می شه باهات صحبت کنم و حتی باهات مشورت و درد دل می کنم خیلی خوشحالم بچه ام انقدر عاقله که از الان می شه  باهات ارتباط احساسی برقرار کنم گلم دوستت دارم وقتی بهت می گم آی لاو یو . بهم می گی آی لاو یو تووووووو ...
29 ارديبهشت 1394

کودک با ایمان من

پسسسسسسسسسسسسسسسسر نازم عزیزم عشق مامان سلام گلم شاید دیر به دیر بیام به وبت سر بزنم ولی این روندهمیشگیه و هر وقت فرصت کنم بروزش می کنم. عزیزم خیلی به مسائل مذهبی علاقه داری وقتی من نماز می خونم حتما میایی عین دخترا چادر به سر می کنی و ادامو در میاری رکوع سجود و ... و زیر زبونی می خونی. بسم الله الرحمن الرحیم می گی. الله اکبر ، یا ابوالفضل و یا حسین می گی و مراسم عاشورا رو دوست داری وقتی هم که ازم سوالی می پرسی بعدش که جوابتو دادم می گی خوووووووووووووووب خدای شکرررررررررر
29 ارديبهشت 1394

نوروز 1394

سلام پسر خوبم مهربون مامان خیلی وقته بهت سر نزده بودم. عشقم توی این مدت خیلی خیلی تغییر کردی خیلیییییییییییییی پیشرفت کردی. بلدی تا 20 به فارسی بخونی تا 10 به انگلیسی. تمام تبلیغات تلویزیون رو از حفظی و خیلی خوب می خونی حتی اون تبلیغ ساعتی که یه شعر به انگلیسی داره رو کامل می خونی!!!!!!!!!!! جوری که می خواییم بکشیمت از بس با مزه و باهوشی. وقتی بهت زنگ می زنم یا کسی زنگ می زنه خیلی روان و راحت مثله بزرگا صحبت و احوالپرسی می کنی. خیلی خوب همه چی رو تحلیل و استدلال می کنی از افعال ربط به خوبی استفاده می کنی  و کاملا متوجه اتفاقات اطرافت هستی حتی وقتی یه سوسک رو کفش مامان رفت و مامانی کلی جیغ کشید وقتی داخل ماشین از ترسم شلوارمو چک کردم ک...
18 فروردين 1394

دلم برات تنگ می شه هر روززززززززززززززززز

عزیزممممممممممم جان مادر پسر گلم هر روز که می رم سر کار و ساعتها از تو دورم دلتنگتممممممممممممم . چقدر هوای بوتو دارم مامان جون. گلم عشقم همه اش یاد حرفهات و با مزگیات می افتم و یواشکی می خندم. یا موبایلمو چک می کنم خرابکاریهاتو می بینم که چه تغییراتی تو گوشیم دادی بازم می خندم. دوستت دارم مادرررررررررررررررر   ...
22 دی 1393

شعر خوانی منو رادین

گل مامان خوبی عزیزم؟ کم برات مینویسم ولی هر موقع فرصت کنم میام. یه سری شعر الکی و من در آوردی برات گفتم که تو هم حفظ کردی و با هم می خونیم مثلا وقتی می بوسمت از بس خوشمزه ای می گم: تو چقدر شیرینی که بدل می شینی تو هم یاد گرفتی و هر وقت می بوسمت با هم این شعر رو می خونیم. یا می گم : پسر نازی دارم خیلی دوسش می دارم فکر نکنی که شاهی تو خوشکل مامانی که تو بزور عوضش می کنی و می گی تو خوشکل رادینی یا با هم یه شعر مسخره رو کش دار و با لحن واقعا خنده دار می گیم: حالا یاروووووووووووم میایه رادینووووووم میایه ...
10 دی 1393