20 مهر عزیز دلم به دنیا میاد

واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خوشمل مامان عسیس دلم دیگه چیزی نمونده که بیایی پیشم. بخدا دارم از ذوق خفه می شم خیلی خیلی کم طاقت شدم واسه دیدن روی ماهت مامی جون. عسلم نور زندگیم تو هم دیگه خسته شدی می دونم اونجوری که تو شیکمم وول می خوری و لگد می زنی مشخصه دیگه جات تنگ شده و دلت می خواد بیایی بیرون. قربونت بشم که وقتی تکون می خوری و بازی می کنی تا من شروع می کنم قربون صدقه رفتنت ساکت می شی و به حرفهام گوش می دی، اصلا تکون نمی خوری. کاملا مشخصه دیگه صدای مامانی رو می شناسی. وقتی حرفهام تموم می شه دوباره شروع می کنی به بازی کردن. جانم فدات بشم همه کس مامان و بابا. هر شب تو خونه حرف توه. منو بابایی دیگه این روزا رو به سختی می گذرونیم تا بیایی قشنگم نفسم دلم خیلیییییییییییییییییییییییییی برات تنگ شده.