کنجد مامان
عزیز دلم کنجد مامان عاشقتم دوستت دارم مامان. نمی دونی چقدر از اومدنت خوشحالم. بلاخره اومدی عزیز دلم؟؟؟؟؟؟؟؟ عزیزکم من این ماه اصلا فکرشم نمی کردم که شما بیایین پیشم. گفتم اصلا دکتر هم نمی رم. تازه با بابایی و خاله پریسا و خانواده اش رفته بودیم شیراز و سپیدان!!!! کلی هم اونجا ورجه ورجه و برف بازی کردم. کلی از پله های دروازه قران بالا پایین رفته بودم و ...... بعدشم که اومدم اهواز خاله صفیه و خاله اعظم مهمونم بودن. مهمون داری هم کردم. عزیزم اصلا نمی دونستم شما اومدین تو دلم . الهی قربونت بشم اگه به اصرار خاله مژگان نبود اصلا بی بی چک نمی زاشتم ولی وقتی بعد از ظهر به بابایی گفتم خاله مژگان می گه بی بی بزار اونم اصرار کرد رفت بی بی چک گرفت بهش گفتم باید اول صبح بی بی بزارم الان چیزی نشون نمی ده تازه ٢ ساعت پیش رفته بودم دستشویی. ولی بابا اصرار کرد گفت حالا بزار اگه نبود دومیشو صبح بزار خلاصه با اعصاب خورد رفتم بی بی چک گذاشتم اصلا امید نداشتم. واییییییییییییییی باورت می شه دیدم داره ٢ خط می شه اونم دو خط پررنگ!!! از خوشحالی دستام می لرزید به بابایی گفتم و همه اش می گفتم دروغه باورم نمی شه. خدایا یعنی ممکنه؟ همون موقع از ته ته دلم واسه همه ی دوستای نینی سایتیم که هنوز مامان نشدن تک تک به اسم دعا کردم بعدشم بطور کلی هم واسشون دعا کردم. بعدم واسه همه ی دوستام که باردارن دعا کردم که نی نی هاشون به سلامت بدنیا بیان. فرداش رفتم آزمایش خون دادم. گلم بتام ٥٧٦ بود یعنی قطعا من باردارم. عزیزکم نفسم مامان خوشکلم الهی قربون کنجد کوچولوی خودم بشم عزیزم مواظب خودت باشی ها عزیزم تو رو خدا پیشم بمون مامان جان می خوامت تو رو خدا پیشم بمون.
این بی بی چکمه:
عزیز دلم اینم سونوی قبل از اومدن شماست که تازه یه تخمک کوچولو بودی تو تخمدان چپم كه پيش دكتر پور تركان سونو شدم:
الهی قربونت بشم اینم جواب آزمایشمه وقتی که اومدی پیشم: