رادين رادين ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

نی نی آزی و بابا منصور

اولین قهر 5 دقیقه ای مامان

1393/6/25 9:58
نویسنده : آزي
1,645 بازدید
اشتراک گذاری

گلم خوشکلم خیلی وقته برات چیزی ننوشتم از بس مشغولمون کردی و سرگرمتیم. بهر حال خان خونه رئیس خونه مونی سلطان مطلق خونه مون. چی بگم از شیطونیات و با مزه گیات؟ کلی شیرین زبون و بلا شدی. البته خیلی پسر خوب و با محبتی هستی جان دلم

پسرم ولی یه عیب بزرگ داری که البته تو سن تو اکثر بچه ها اینجورین اونم اینه که یاد گرفتی وقتی چیزیو می خوای با جیغ و داد می خوای بهش برسی. بابایی که تو این شرایط تسلیم تسلیمه ولی من مقابلت مقاومت می کنم که یاد نگیری از این روش استفاده کنی. پریشب موقع خواب وقتی سه تامون رفتیم تو رختخواب (فعلا تو هم کنار مون می خوابی نفسم) پتو رو که انداختم روم یه دفعه شروع به گریه کردی و خودتو اینور و اونور می زدی و جیغ می کشیدی. نفهمیدم مشکلت چیه پتو رو بر می داشتم گریه می کردی می کشیدم روم جیغ می زدی!!!!! بهت می دادم بازم همونجوری بودی خلاصه کلافه مون کردی اصلا معلوم نبود چی می خواستی تو این شرایط همیشه منو بابا سعی می کنیم مشکلتو حل کنیم و کاری که می خوای انجام بدیم تا ساکت بشی (که البته راه نادرستیه) ولی اون شب از حدش گذرونده بودی سرتو اینور و اونور می چرخوندی و جیغ می کشیدی که ناگهان محکم سرتو کوبوندی به صورت بابایی بنده خدا نمی دونم دماغش یا استخون دور چشمشو داغون کردی که دیگه صدامو بلند کردم گفتم چته چرا این کارا رو می کنی ببین بابایی رو اته کردی؟ اوخش کردی؟ تو متوجه شدی خیلی عصبانیم یواش یواش گریه ات الکی شد و کاملا معلوم بود تصنعی گریه می کنی خیلی هم زود قطع شد به بابا گفتم دیدی همه اش فیلم بود؟؟؟؟؟!!! بعد باهات دعوا کردم که چرا این کارا رو می کنی و جمله ی معروفمو بهت گفتم. گفتم: اگه فکر کردی با این کارا به هدفت می رسی بدون کاملا در اشتباهی!!!

چرا جیغ و داد می کنی؟ چرا گریه می کنی؟ دیگه مامانت نیستم مامان ملیکا و بردیا (دوستهات) هستم. اینو که گفتم بغضت گرفت و گریه کردی. معلوم بود کاملا متوجه حرفم شدی و خیلی ناراحت شدی. بابایی یواشکی بهم گفت ولش کن گناه داره. گفتم منصور تو دخالت نکن! بعد بهت گفتم باز گریه کردی؟ اگه ساکت نشی دیگه باهات کاری ندارم سریع ساکت شدی. یه کمی حرفی نزدیم تا اینکه تو تحمل نکردی اومدی دست انداختی دور گردنم و شروع کردی به بوسیدنم منم محلت نزاشتم هی بوسیدیم گفتم ولم کن برو به بابا بگو ببخشید اونو ببوس ولی تو برعکس بمن گفتی ببخشید و باز صورتمو غرق بوسه کردی. دلم می خواست همون موقع بغلت کنم و تا صبح ببوسمت و نوازشت کنم ولی به سختی مقاومت کردم گفتم منو نه!!! بابا رو ببوس. همونجور که دستت دور گردنم بود انگار می ترسیدی از دستم بدی خودتو کشیدی سمت بابا بوسیدیش و گفتی ببخشید وایییییییییی چقدر پسرم نازه. بعد دوباره منو بوسیدی خنده ام گرفت تا دیدی می خوام بخندم همون لحظه ی اول انگار منتظر این بودی شروع کردی به خندیدن و از ذوق و خوشحالیت جیغ می کشیدی منو بابایی غش کردیم از خنده حسابی بوسیدمت و بغلت کردم به بابا گفتم دیدی جواب داد؟ بچه مون باهوشه کاملا می فهمه و می دونه چکار می کنه اگه واقعا دوستش داری کمکش کن لوس نشه و دوستیت خاله خرسه نباشه. با گریه کردن هم کلی خودشو عذاب می ده از باعث ناراحتی دیگران می شه هم ممکنه به خودش آسیب برسونه وقتی اینجور خودشو به در و دیوار می کوبه. دلم نمی خواد جوری بار بیایی که وقتی ما کنارت نیستیم و ازت دوریم دیگران از دستت کلافه و ناراحت بشن بگن چقدر لوسه و اذیتت کنن. این یعنی دوست داشتن!!! چون دوستت دارم کمکت می کنم که پسر با ادبی بار بیایی تا وقتی پیشت نیستیم مورد آزار کسی قرار نگیری. قربونت بشم بعدش مثله هر شب تو بغلم خواب رفت مثله فرشته ها اااااااااااااااااااا

جالبه فرداش مدیر مهدت گفت همیشه گفتم رادین از همه ی بچه هایی که دارم بهتر بار اومده وقتی بهش می گم دست به چیزی نزن خطرناکه گوش می کنه و اگر هم دعواش کنم اصلا مثله خیلی از بچه های لوس گریه و زاری نمی کنه آروم گوش می ده. کلا خیلی با تربیته.

عزیزم علاوه بر اون ندیدم هیچ وقت هم کسی رو بزنی و اذیت کنی بهت افتخار می کنم پسر نازمممممممممممممممم

ولی خیلی بامزه است خیلی هم اعتماد بنفس داری و می گی رادین خوشکلهههههههههه خخخخخخخخخخ البته این به خاطر اینه که اکثر اطرافیانت و خانواده مون دوستت دارم خیلی دوستت دارن و می بوسنت و می گن خوشکلم. این حرف رو از اونا یاد گرفتی منم که همیشه اینجور صدات می کنم: پسر نازم پسر خوشکلم و ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان مریم
25 شهریور 93 13:59
تک تک نوشته هات منو یاد مرسای خودم انداخت ما هم داریم از همین قهر و آشتی کردن ها بوسیدن ها سستی بابا ..... دلم گاهی برای روزای دیروز تنگ میشه ولی ی بوسه نی نی باعث میشه دوباره جون بگیرم... رادین عزیزم ندیده و نبوسیده دوستت دارم ممنون مریم جون منم می بوسمت و دخمل نازم مرسا رو خیلی دوست دارم. رمز عبور رو تو قسمت نظرات وبلاگت فرستادم. لطف ببین
مامان مریم
26 شهریور 93 13:08
رمز عبور لطفااااااااااااااااااا خواهشااااااااااااااااااااااااااااااا
علی
23 خرداد 94 15:09
رادین همیشه بچه ی خوبیه ممنون عزیز دلم تو هم بچه ی خوبی هستی. عشق خاله