رادين رادين ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

نی نی آزی و بابا منصور

چرا من بچه مي خواهم؟

1391/4/11 13:14
نویسنده : آزي
1,967 بازدید
اشتراک گذاری

چرا من بچه مي خواهم؟

سالها پيش وقتي تازه فكر كردن رو ياد گرفته بودم وقتي تازه روح كنكاش گر من به بلوغ مي رسيد 2 چيزي كه شنيدم تاثير عميقي بر روي من گذاشت. اولين آيه اي از قرآن بود « انسان را آفريدم چون دوست داشتم شناخته شوم» اين آيه تاثير خيلي زيادي روي من گذاشت با خودم گفتم آخر مگر من انسان ضعيف چطور مي توانم خداوند رو بشناسم؟ يعني من انقدر ارزش دارم كه توانايي همچين چيز بزرگي را داشته باشم؟ پس من فقط به اين خاطر است كه بوجود آمده ام. پس براي همين است كه خدا ما را اينقدر دوست دارد آنچنان كه حتي فرشتگان پاك و معصومش را مجبور به تعظيم به ما كند؟؟؟!!!!!!!! خدايا چه كار سختي از ما مي خواهي آخر ما لياقت و توانايي اين كار را داريم؟

اين آيه تا مدتها فكر منو مشغول كرده بود. دومين چيز حديث قدسي بود « اگر انسان مي دانست تا چه حد مشتاق اوييم هر آينه از شوق جان مي سپرد» واييييييييييييييييييييي خداوندا!!!!!!!!!!!!!  وقتي اين حديث رو شنيدم بخدا قسم يهو تكون خوردم. همين الان هم بدنم مور مور مي شود. يعني چي؟ خداوندا يعني تو تا چه اندازه عاشق من هستي كه اگر من انسان نادان با اين عقل ضعيف حتي فقط بدانم اندازه ي عشق تو به من چقدر است حتي من انسان فقط از شنيدن اون جان مي دهم!!!!!!!!!!!!!! خدايا يعني مگر عشق تو به من چقدر است؟ واقعا حتي تا الان هم اين حديث فكر منو به شدت به خودش مشغول كرده بود. لطفا منو آدم مذهبي يا متحجري حساب نكنيد من واقعا برايم مهم بود كه معني اين حديث و آيه رو مي فهميدم. من اصلا فرد مذهبي نيستم ولي روح انساني و عقل بمن مي گه خدا هست پس برايم هر چيزي كه از طرف اون مي رسد مهم است. برايم مهم است كه بدانم خداوند چجوري و چقدر عاشق من است. اگر من مي فهميدم حتي يك ذره فقط يك ذره از عشق خدا به من چقدر است تا حدي و از يه لحاظ به شناخت خدا مي رسيدم. به همين خاطر با خودم گفتم من بايد مادر بشوم من بايد بفهمم عشق سرشار و بي كران مادر به فرزندش چقدر است مگر نه اين است كه اگر مادر بچه اش را در آتش ببيند خود را به آتش مي زند از جان مايه مي گذارد تا فرزندش به سلامت بماند؟ من بايد مادر شوم تا عشق عميق مادر به فرزند را درك كنم انوقت مي فهمم وقتي عشق من انسان ضعيف مي تواند اينقدر عظيم و بزرگ باشد پس عشق خداوند كه قدرت و عظمتش بي نهايت و لايتناهي است چگونه مي باشد. هر چند عشق مادر حتي ذره اي تكرار مي كنم ذره ي كوچكي هم از عشق خدا به بندگانش نيست. حتي الان كه فكرش رو مي كنم برايش كلمه اي پيدا نمي كنم كه مقايسه اي بكنم چون حتي الان هم نمي توانم اندازه اي برايش بيابم. من الان تازه باردار شده ام بخدا عاشق و ديوانه ي جنيني هستم كه در وجودم شكل مي گيرد بي حد و اندازه عاشق و ديوانه اش هستم با خودم فكر مي كنم من همين الان هم خيليييييييييييييييييييييييييييييييي عاشق كوچولو و كنجد خودم هستم حاضرم تمام بدنم كهير شود به شرطي كه ذره اي آزار و اذيت به او نرسد حاضرم زايمان سزارين داشته باشم تمام وجودم شكافته شود فقط اين موجود عزيز و خواستني بدون زحمت و به راحتي بدنيا بياد حاضرم بدترين ويارها را داشته باشم به شرطي كه برايم بماند حاضرم .............. خدايا بعد از بدنيا آمدنش يعني بيشتر از اين هم عشقي براي عرضه بهش دارم؟ آخه من همين الان هم مجنون و شيدايش هستم. خداوندا خدايا اين موجود عزيز اين هديه اي كه بمن دادي رو برايم نگه دار. خدايا مگر نه اينگه بايد تو را بشناسم پس لطفاً نعمت مادر شدن رو بهم بده تا بتوانم حداقل يه كوچولو تلاشي در شناخت تو بكنم. الهي آمين خدايا يادت نره هااااا از كنجد من محافظت كن خداوندا اون هم بنده ي توست. ممنونم و شكرررررررررررررر. بخاطر اين نعمت بزرگي كه بمن دادي هر روز تو را شكر مي گويم.

(عزیز دلم رادین جان الان ١٠/٤/٩١ هستش و حدودا تو رو  ٦ ماهه باردارم عزیزم و من الان فهمیدم که چقدر اشتباه می کردم در مورد اینکه فکر می کردم منم یه جورایی بچه رو به وجود میارم. الان فهمیدم که من فقط یه وسیله هستم عزیزم اصلا نمی دونم اون تو داره چه اتفاقی می افته و همه  چیز تو رو خدا داره درست می کنه در حالیکه من خبر ندارم . و با این همه عشقی که من فقط بخاطر وسیله بودن برای به وجود آمدن تو دارم متوجه شدم که پس عشق خدا چقدر عمیقه وقتی که من فقط به خاطر وسیله بودن اینطور عاشقانه دوستتت دارم پس خدایی که واقعا ما رو می آفرینه چقدر باید عشقی عمیق نسبت به ما داشته باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!١١ سرم گیج می ره از فکر کردن نسبت به شدت این عشق!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نرگسی
18 فروردین 91 2:41
چقدر قشنگ نوشتی ..


ممنونم نرگسي جونم لطف دارين. بوسسسسسسسسسسسس