گنجشکک مامانی
عزیز مامانی گنجشککم. قربونت بشم بیشتر از اینکه اسمتو صدا کنم بهت می گم گنجشککم آخه مثله اونا ناز و بامزه ای و همونجوری هم از لیوان آب می خوری قربون اون لبای نازت بشم. بابایی صدات می گنه سینه کفتری بابا!!!! البته تو جوجه کوشولوی ماییییییییییییییییییی
تازه دیروز ظهر واسه اولین بار کنارت و تو بغل هم خوابیدیم آخیییییییییییییییییششششششششششششششششششش چه حالی داد. اصلا هم بی تابی و بدقلقی نکردی. تازه آروم کنارم شروع کردی صورتمو ناز کردن بعدشم با دهن خیسم کردی فکر کنم می خواستی تقلید بوسیدن رو بکنی عشقم. بعدشم یواش یواش شروع کردم تو گوشت لالایی خوندن بعد کلی بازی کردن آروم خوابت رفت نازززززززززززززززززززززززززززززززززززمممممممممممممممم دستتم دور گردنم بود. می خواستم بخورمت انقدر ناز شده بودی. بابایی هم ازمون عکس گرفت. بعد که بیدار شدی حسابی سرحال و بودی خواب خوبی کردی منم خوابم رفته بود.
تازه عشقم بعضی اوقات دستتو می گیری به مبل که بلند بشی موفق هم می شی. بعضی وقتا هم یه خورده بدون کمک می شینی.