رادين رادين ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

نی نی آزی و بابا منصور

دلم برات تنگ می شه هر روززززززززززززززززز

عزیزممممممممممم جان مادر پسر گلم هر روز که می رم سر کار و ساعتها از تو دورم دلتنگتممممممممممممم . چقدر هوای بوتو دارم مامان جون. گلم عشقم همه اش یاد حرفهات و با مزگیات می افتم و یواشکی می خندم. یا موبایلمو چک می کنم خرابکاریهاتو می بینم که چه تغییراتی تو گوشیم دادی بازم می خندم. دوستت دارم مادرررررررررررررررر   ...
22 دی 1393

شعر خوانی منو رادین

گل مامان خوبی عزیزم؟ کم برات مینویسم ولی هر موقع فرصت کنم میام. یه سری شعر الکی و من در آوردی برات گفتم که تو هم حفظ کردی و با هم می خونیم مثلا وقتی می بوسمت از بس خوشمزه ای می گم: تو چقدر شیرینی که بدل می شینی تو هم یاد گرفتی و هر وقت می بوسمت با هم این شعر رو می خونیم. یا می گم : پسر نازی دارم خیلی دوسش می دارم فکر نکنی که شاهی تو خوشکل مامانی که تو بزور عوضش می کنی و می گی تو خوشکل رادینی یا با هم یه شعر مسخره رو کش دار و با لحن واقعا خنده دار می گیم: حالا یاروووووووووووم میایه رادینووووووم میایه ...
10 دی 1393

اولین خلق اثر هنری رادین کوچولو

عشقم نازم گلم، مامی جون این اولین کار هنریته در حد سن خودت که واسم شعر گفتی. البته یه مقدار یه شعر رو خودت عوض کردی و یه مصرع بهش اضافه کردی. شعر تاب تاب رو که همه بلدن تو هم خوب بلدی اینجوری می خونیش:   تاب تاب عباسی خدا منو نندازی اگه می خوایی بندازی   بغل آزی بندازی   قربونت بشم گلم ما اصلا اینو یادت نندادیم خودت مصرع آخرشو ساختی. بوسسسسسسسسسسسس جیگر مامان. ای کاش همیشه خدا تو رو تو بغلم بندازه نفسممممممممممم   ...
10 آبان 1393

مانی. بایی

  پسرم عشقم سلام گلم همیشه اسم منو بابایی رو درست تلفظ می کنی می گی مامان. ماما. بابا. بابایی. ولی تازگییا یاد گرفتی مختصرمون کردی صدامون می کنی مانی یا مانی آزی و باییی قربونت بشم عاشق این حرف زدناتم. خیلی وقتا هم می گی بیا بغلم دستتو باز می کنی منو با دستت در حال خوابیده سرمو بغل می کنی بعد اون دستتم باز می کنی به بابا می گی بیا بغلم اونم بغل می کنی بعدش می گی آخییییییییی بغل می کنهههههه . یعنی اون موقع می خوام لهت کنم و بخورمت نفسمممممممممممممممممم. کلی هم شعر یاد گرفتی بخونی. الانم که محرمه می ری با بابایی مراسم نوحه خوانی سینه می زنی برای مامانی هم همیشه یه لیوان شربت میاری گلم انشا الله هیچ وقت تشنه ی هیچ چی نمونی...
10 آبان 1393

تولد 2 سالگی آقا رادین

  عشقمممممممممم عزیز دلم شیر مرد کوچولوی نازم تولدت مبارک گلم . امسال تصمیم گرفتیم تولدتو تو مهد بگیریم چون اونجا با بچه ها حسابی سرگرم می شی و بیشتر بهت خوش می گذره. اتفاقا تصمیم بجایی بود چون واقعا تجربه ی خوبی بود و خیلی بهت خوش گذشت. روز تولدت 18 مهر بود که جمعه می شد ولی ما روز 4 شنبه 16 مهر برات تولد گرفتیم تا مهد باز باشه. منم کلا اون روز رو مرخصی گرفتم اولش با بچه ها رفتیم پارک بعدش رفتیم آتش نشانی کلی اونجا سرگرمت کرد دوباره بردیمتون پارک بعدشم برگشتیم مهد و تولد براتون گرفتیم برای تو و دوستت بردیا. چون تقریبا با هم بدنیا اومدین اون 10 روز زودتر از تو بدنیا اومده. انقدر خسته شی که تو ماشین ...
22 مهر 1393

اولین قهر 5 دقیقه ای مامان

گلم خوشکلم خیلی وقته برات چیزی ننوشتم از بس مشغولمون کردی و سرگرمتیم. بهر حال خان خونه رئیس خونه مونی سلطان مطلق خونه مون. چی بگم از شیطونیات و با مزه گیات؟ کلی شیرین زبون و بلا شدی. البته خیلی پسر خوب و با محبتی هستی جان دلم پسرم ولی یه عیب بزرگ داری که البته تو سن تو اکثر بچه ها اینجورین اونم اینه که یاد گرفتی وقتی چیزیو می خوای با جیغ و داد می خوای بهش برسی. بابایی که تو این شرایط تسلیم تسلیمه ولی من مقابلت مقاومت می کنم که یاد نگیری از این روش استفاده کنی. پریشب موقع خواب وقتی سه تامون رفتیم تو رختخواب (فعلا تو هم کنار مون می خوابی نفسم) پتو رو که انداختم روم یه دفعه شروع به گریه کردی و خودتو اینور و اونور می زدی و جیغ می کشیدی....
25 شهريور 1393

مادر

مادری رو به فرزندش کرد و او را نصیحت کرد: فرزندم: روزی از روزها مرا پیر و فرتوت خواهی دید...ودر کارها یم غیر منطقی!! در آن وقت لطفا به من کمی وقت بده و صبر کن تا مرا بفهمی. هنگامی که دستم می لرزد و غذایم بر روی لباسم می ریزد؛ هنگامی که از پوشیدن لباسم ناتوانم؛ پس صبر کن و سالهایی را به یاد آور که کارهایی که امروز نمیتوانم انجام دهم، به تو یاد میدادم. اگر دیگر جوان و زیبا نیستم؛ مرا ملامت نکن و کودکی ات را به یاد آور، که تلاش میکردم تو را زیبا و خوشبو کنم. اگر دیگر نسل شما را نمی فهمم به من نخند، ولی تو گوش و چشم من ؛ برای آنچه نمی فهمم باش. من بودم که ادب را به تو آموختم. من بودم که به تو آموختم چگونه با زندگی رو...
25 مرداد 1393