رادين رادين ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

نی نی آزی و بابا منصور

رادين جان و نفس بابايي

  بلاخره ديروز رفتيم با بابايي سونو 4 بعدي مشخص شد ني ني ناز و گلم پسره. بابايي داشت از ذوق غش مي كرد بي جنبه. مي گفت خوبه ديگه هميشه با هم مي ريم حمام، زيد بازي !!!!!!!!!!!!! و ... مامي جون بابايي از اسم رادين خيلي خوشش اومده چون پسر ناز دوستم نگين، اسمش رادينه از وقتي اونو ديده عاشق اسم رادين شده منم گفتم باشه بابايي پسرم هر چي تو بگي. حالا ديگه كلي دوست پسر و نامزد دخمل داري عشقم آخه خيلي از دوستام دارن ني ني دار مي شن . عزيز دلم عاشقتم ...
18 ارديبهشت 1391

چهار شنبه سوري مباركككككككككككك

                       بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم     ...
9 فروردين 1391

کنجد مامان

عزیز دلم کنجد مامان عاشقتم دوستت دارم مامان. نمی دونی چقدر از اومدنت خوشحالم. بلاخره اومدی عزیز دلم؟؟؟؟؟؟؟؟ عزیزکم من این ماه اصلا فکرشم نمی کردم که شما بیایین پیشم. گفتم اصلا دکتر هم نمی رم. تازه با بابایی و خاله پریسا و خانواده اش رفته بودیم شیراز و سپیدان!!!! کلی هم اونجا ورجه ورجه و برف بازی کردم. کلی از پله های دروازه قران بالا پایین رفته بودم و ...... بعدشم که اومدم اهواز خاله صفیه و خاله اعظم مهمونم بودن. مهمون داری هم کردم. عزیزم اصلا نمی دونستم شما اومدین تو دلم . الهی قربونت بشم اگه به اصرار خاله مژگان نبود اصلا بی بی چک نمی زاشتم ولی وقتی بعد از ظهر به بابایی گفتم خاله مژگان می گه بی بی بزار اونم اصرار کرد رفت بی بی چک گرفت...
2 فروردين 1391

حبه انگور 8 هفته ي من

الهيييييييييييييييي مامان قربون كنجد خودم بشه الان تو ٨ هفته اي.  4 شنبه رفتم سونو شدم شكر خدا ضربان قلب كوچولوتو دكتر ديد جنين رو هم بهم نشون داد عزيز دلم الان اندازه ي يه حبه انگور هستي همون موقع كلي خدا رو شكر كردم. بابايي بيرون مطب منتظرم بود رنگش عين گچ سفيد شده بود تا وقتيكه من اومدم بيرون بهش لبخند زدم خيالش راحت شد بعدشم شب با ذوق نشسته بود عكس سونوتو  نگاه مي كرد معلوم بود تو دلش داره قربون صدقه ات مي ره مامي جون. گلم مقاومت كن تا بيايي تو بغل ماماني اين عكس سونوته عشقم: ...
2 فروردين 1391

سال نو مبارک

  عزیز دلم کنجد خودم سال نوت مبارک باشه خوشملم، امسال به امید خدا ٣ تایی عید رو جشن می گیریم. بابایی واسه عیدیت کادو هم گرفته اینا عکساشونه: اولین عیدی بابای کنجد:           ...
27 اسفند 1390

عید قربان

  کوچولوی مامان عزیزم روز دو شنبه رفتم دکتر.  روز عید قربان، خوب جگر من یعنی تو راضی شدی بیایی پیش مامانی؟ بیا عزیزم دلم برات یه ذره شده هاااااااااااااااااا                    ...
17 اسفند 1390

کنجد بابایی

  عشقم مامي جون الهييييييييييييييييييي دورت بگردم مي خوام فقط قربون صدقه ات برم. بابايي هر روز چند بار يا بهم مسيج مي ده يا زنگ مي زنه مي گه كنجد بابايي چطوره؟ بعدش كلي مي خنده و ذوقتو مي كنه . عزيزم نمي دوني چقدر دوستت داره بخدا عاشقته. مامي جون گلم سالم بمون و زودتر بزرگ و قوي شو. الهي قربونت بشم همينجوري حواسم به رشدت هست. عشقم نفس منو بابايي كنجد مامان و بابا عاشقتيم         عزيز دلم تو شكلات ماماني شيرين من   ...
16 اسفند 1390